خاطرات و آرزوهای یه کوتوله

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ

واسونک شیرازی

کی به حجله کی به حجله شازده دوماد با زنش 
کی بگرده دوره حجله خواهر کوچیگ ترش

 ***    

 جینگ جینگ ساز بیارو از بالی شیراز بیار 
  سوریا گویید مبارک بادا ایشالا مبارک بادا   

 *** 

  آقوی سبا جووووونه صبا از ما به چند از ما به یک
  یک ماه تیز کنم ریز کنم پیش بیبیم ببرم او نخوره من چه کار کنم 

 ***  

  اسب آوردیم تو حیاط عروس خانم شد سوار
 خیر بیبینی ننه ی عروس ای گل از خونت در آد 

 *** 

 در خونه ی عروس خانم آب رکنی رد میشه 
چوب ب یارید پل ببندید عروس خانم رد بشه

 *** 

راه شیراز دوره و آب بوشهر شوره شور
 ما میریم عروس بیاریم چشمه دشمن بشه کور  

 *** 

عروس قشنگه بعله مرواری رنگه بعله
  دست به زلفاش نزنید مرواری رنگه بعله 

 ***    

 من منم و  من منم و  کاکوی دوماد منم 
 دست بدید دستبند ببندم کاکوی دوماد منم

 ***  

اوی آبشن آبشن آبشن
خونه ی دوماد شد روشن 

ننه جونی ننه جونی عاقبت کردیم جدا 
زِیر قرآن تو ردم کن تا برم دست خدا 

 *** 

ما که بودیم چار تا خواهر زیر گل پنهون بودیم
خواهر اصلی که بردن همه سر گردون شدیم 

 *** 

 مادر داماد الهی نگیره دستت بالا
 پیرهن دوماد رو دوختی زدی دکمه طلا
 کاسه چینی توی طاقچه بنگ بلبل می زنه
  شازده دوماد توی حجله بوسه بر گل میزنه 

 ***  

 شازده دوماد شازده دوماد اینقده آبی نپوش  
  رخت آبیتو در آر و رخت دامادی بپوش

 ***  

 عروسی شیرازیها تماشا داره تماشا داره
دخترای بانمکش  هیچ جا نداره هیچ جا نداره
 عروس یک پره طاووس جشنه عروسی مبارکش باد
 دوماد یه شاخ شمشاد  جشنه عروسی مبارکش باد   

 ***  

ای طرف تخت طلا و اون طرف تخت طلا
 شازده دوماد روش نشسته میکنه شکر خدا 
 ای طرف تخت عقیق و اون طرف تخت عقیق
شازده دوماد روش نشسته با صد و پنجاه رفیق  

 ***  

این بر کوه اون بر کوه کشت و کار کاهو وه   
چشمای خانم عروس جفت چشمای آهو وه  ژ

 ***    

 شازده دوماد شازده دومان مگه تو نیستی خبر
  عروش خانم میاد خونت لاله دست گیر تا سحر    

 اومدیم به باغتون آب دادیم انارتون 
سر فرازی همتون کاکام شده دامادتون 

 ***    

 این برنج دانه دانه قل قل آبش بیاد
  ای عروس ترمه پوش چرا اشک از چشمات میاد

***

شب شد و دوماد نیومد شمع و لاله کم بسوز

از فروغ روی عروس، شب شده مانند روز

شب یک و منزل هزار و چشم داماد انتظار

خیر ببینی ننه عروس ، این گل از خونت درار

***

یی حمومی سیت بسازم حمومای حاجی رضا

گلش از مکه بیارم آبش از امام رضا

آی حنابند آی حنابند این حنا عالی ببند

داغ فرزندنت نبینی شط مرواری ببند

***

اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سیلت کنیم

جون زلف آقا جونیت بوگو چن مهرت کنیم

اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سیلت کنیم

آتیش بنداز تو سماور تا چایی میل بکنیم

***

یل مخمل فرنگی من خودم می دوزمش

هر که بشه زن کاکم مثل گل می بوسمش

هر چی دارم سی تو دارم تو عزیز خونمی

غم مخور گل عزیزم، تو گل راجونمی

***

اومدیم و اومدیم و می گویین خوش اومدین

گل به دس دسمال به جیب و شاد و خرم اومدیم

گل و خی  چادر به سرکن گل هوای رفتنه

قوم و خویشونش خبر کن وخت رخصت دادنه

***

یی عروسی ما آوردیم ده دوازه سالشه

سوریا گویین مبارک هرچی می خواین جازشه

 

فک کنم کافی باشه بوو؟!؟!؟!؟!؟

ای جز ای واسونک سراغ دارین شمام بگین!


++به مناسبت ازدواج سه تا از عمو هام تو همین هفته بود! 

سه تاشون! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۶
بی اسم 13
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ

زمستان

به نام خد ا

آسمان تیره و تار
سقف ما رنگ بهار

سقف ما روشن و روز
آسمان سردی و سوز

آسمان رنگ غرور
سقف ما گرمی و نور

رعد بر شیشه زند
بردل ما خیمه زند

دل ما ریش شود
ریش پیر خیس شود

پیر خیس خشک شود
دل او خوش بشود

شهرما خیس شده
بدی ها نیست شده

غصه ها کم شده است
کوچه ها تر شده است

آسمان خل شده است
رنگ او نو شده است

رنگ او نو می شود
دل ما خوش می شود
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۸
بی اسم 13
سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ

افسردگی شاخ و دم نداره

هیچوقت فک نمیکردم منم بگیرم
همیشه شاد بودم!

الان دیگه واقعا اوضام بده
کمتر درس میخونم
بابیرون رفتنم بهتر نشدم
حتی با استراحت زیادم نشد ک خوب شم

شاید با ی رابطه جدید خوب شم،ولی وقتشو ندارم...
باکی؟
بازم ی دختر دیگه؟
نه

کنکور خیلی خره کفاصط!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۷
بی اسم 13
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ب.ظ

کتاب جدیدم

میخام کتاب جدیدمو استارت کنم
دیگه مث رمانم نیمه تموم نمیزارمش

موضوع کتاب دفاع ازیهودیا هست ک قصد دارم جواب محکمی به کتاب (تحلیلی بر عملکرد یهود درعصر نبوی) بدم که نوشته علی جدید بناب هس
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۲۲
بی اسم 13
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ

قلیون!

دیشب شب عجیبی بود
رفته بودیم قهوه خونه موزیک دیوونه احمدوند رو گوش میدادم وقلیون میکشیدم...

میگفتم چرا بیتا منو ول کرد؟
چجوری آخه؟

ناراحت بودم خیلی...
موزیکم بیشتر دلمو میسوزوند

شب ک اومدم خونه دیدم بیتا با جمال کات کرده!

ی ماهم طول نکشید،حیف بیتا!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۱۵
بی اسم 13
سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۴ ب.ظ

کنکورخر!

واقعا کنکور خره
خیلی خستمه تو کتابخونم الان

کلی عقبم!
جمعه آزمون دارم هنوز تست نزدم...

بازم دلم سیگار میخاد،معتاد نشم!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۴
بی اسم 13
سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

من یهودیم

مردم زیاد به یهودیا فش میدن!
فک میکنن همشون کافرن،ی جوری بهشون نگاه میکنن!
بخدا اسراییل مسئلش جداس ازقوم یهود

چن روز خودمو یهودی معرفی کردم...همه تحقیرت میکنن

بیایم باهاشون مهربون باشیم
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۵۳
بی اسم 13
دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۱ ب.ظ

اومدم بلاگ!

سلام،چرا بلاگ؟چون با اس دادن میشه وبلاگ آپ کرد منم ک کنکور دارم!

عاقا تو این مدت کلی تودرسا پیشرفت کردم...بیتارو فراموش کردم...میخام ب ی دین ایمان بیارم تابرم بهشت،شبا تورات میخونم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۱
بی اسم 13
دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ب.ظ

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۴
بی اسم 13
دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ب.ظ

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۴
بی اسم 13